امیرمحمد امیرمحمد ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
آندیاآندیا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

امیرمحمد نفس مامان و بابا

عید فطر مبارک

امیرمحمد نازم فردا عید فطره. یه رمضان دیگه هم با حضور تو گذشت و به پایان رسید.یه مهمونی دیگه هم  تموم شد و توتجربه اش کردی. می دونی امیر توی این شبها و مخصوصاً شبهای پرفیض قدر چی ازخدا  خواستم؟ از خدا خواستم که همشه تو رو برام صحیح و ساالم نگهداره و کمکت کنه که همیشه توراه خدا  قدم برداری. راهی که پراز سعادته و پشیمونی و ناراحتی توش راهی نداره. عزیز دلم امشب بال فرشته ها  گهواره خوابت باشه و انشاء اله همیشه شاهد موفقیت روزافزونت توی زندگی مون باشم. تمام هم و غم  من موفقیت تو و همچنن تربیت دینیه. خدایا کمک کن ا توی این راه خطیری که قدم گذاشتم موفق باشم و  یه روز به لذت به حاصل تلاشم نگاه کنم. امیرمحمد...
11 مهر 1390

کاش.....

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کرد م ...
11 مهر 1390

امیر در ارگمون

امیر مامان از اونجایی که با داوود به شکارو طبیعت علاقه داره جاهای زیادی تورو برده  اینم بخشی از عکشاشه اینجا جاده بوشهره خیلی خوش گذشت ابنا هم عکسای تلمبه آقای کاووسیه   اینجا قدمگاه نزدیک اقلیده     اینجا ارگمونه اطراف شیرازه اینجا سد درودزنه اینجا باغ جنته ...
6 مهر 1390

امیر خوشتیپ می شود

این عکس رو وقتی می خواستیم بریم عروسی دایی مهدی خونه آقاجون اکبر گرفتی   اینجا می خواستیم بریم عروسی دختر آقای کابلی اینجا خونه دوست داووده(کنگیا)اونم دختر همسایشون کیمیا اینجا عید سال 90 اینجا خونه عمه بشارته انجا هم محضره برای عقد محمدرضا ...
27 شهريور 1390

ثبت نام امیرمحمد در مرکر استعدادیابی

امیر محمد گلم من و تو بابا داوود با هم رفتیم عکاسی عکس باران توی خیابون فلاحی عکس گرفتیم. منم  مبلغ مورد نیاز رو به حساب ریختم آخه قراره گل نازم امیرمحمد خوشگلم رو توی یک موسسه استعدادیابی  توی معالی آباد ثبت نام کنیم. چون میخوام این همه استعدادی که توی وجود تو گل نوشکفته ام ذخیره شده  الکی هرز نره و از حالا بتونم برای آینده ای روشن برات برنامه ریزی کنم. این همون عکسه عزیزم ...
27 شهريور 1390

امیر نماز می خواند

پسر نازم هروقت اذان می گه مدویی میری خودت رو خیس می کنی می گی دارم وضو می گیرم بعدم  جانماز مامان رو میاری و جلوی تلویزیون وای می سی نماز می خونی من و بابا داوودم کلی کیف میکنیم ان شااله تا آخر همین جوری به نماز متعهد باشی. چون ریشه همه کارهای خوب توی نمازه     ...
21 شهريور 1390