امیرمحمد امیرمحمد ، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
آندیاآندیا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

امیرمحمد نفس مامان و بابا

ما مسابقه رو بردیم

امیر نازم سلام روز جهانی کودک یه مسابقه با عنوان بهترین جمله برای کودک خود برگزار شد.منم توی این مسابقه شرکت کردم و شعرت رو فرستادم.امروز در کمال ناباوری وقتی وبلاگت رو بازکردم پیام  تبریک کلی از مامانای خوب رو دیدم و فهمیدم که من هم در این مسابقه برنده شدم. واقعا خوشحال شدم  و فوراً این موضوع رو به بابا داوود خبر دادم.اونم کلی خوشحال شد. عزیزم مبارکت باشه ...
18 مهر 1390

عید فطر مبارک

امیرمحمد نازم فردا عید فطره. یه رمضان دیگه هم با حضور تو گذشت و به پایان رسید.یه مهمونی دیگه هم  تموم شد و توتجربه اش کردی. می دونی امیر توی این شبها و مخصوصاً شبهای پرفیض قدر چی ازخدا  خواستم؟ از خدا خواستم که همشه تو رو برام صحیح و ساالم نگهداره و کمکت کنه که همیشه توراه خدا  قدم برداری. راهی که پراز سعادته و پشیمونی و ناراحتی توش راهی نداره. عزیز دلم امشب بال فرشته ها  گهواره خوابت باشه و انشاء اله همیشه شاهد موفقیت روزافزونت توی زندگی مون باشم. تمام هم و غم  من موفقیت تو و همچنن تربیت دینیه. خدایا کمک کن ا توی این راه خطیری که قدم گذاشتم موفق باشم و  یه روز به لذت به حاصل تلاشم نگاه کنم. امیرمحمد...
11 مهر 1390

کاش.....

کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کرد م ...
11 مهر 1390

امیر در ارگمون

امیر مامان از اونجایی که با داوود به شکارو طبیعت علاقه داره جاهای زیادی تورو برده  اینم بخشی از عکشاشه اینجا جاده بوشهره خیلی خوش گذشت ابنا هم عکسای تلمبه آقای کاووسیه   اینجا قدمگاه نزدیک اقلیده     اینجا ارگمونه اطراف شیرازه اینجا سد درودزنه اینجا باغ جنته ...
6 مهر 1390